این مجاری ادراکی و تحریکی میتواند مظهر ظهور علم خدای سبحان در بخش معرفت و اراده و قدرت خدا در بخش عمل باشد. و کار خدا چه در بخش علم، چه در بخش عمل حق محض است. او یَقُولُ الحَق(1)، اَلحَق مِنْ رَبکْ (2). از خدای سبحان که خَیر محض است جز نِکویی ناید! اگر علم خدا بخواهد در مجاری ادراکی کسی ظهور کند، آن مجرا باید طیب و طاهر باشد.
اگر کسی از نظر مجاری علمی و عملی طیب و طاهر بود، توان آن را دارد که به قُرب فرایض و قُرب نوافل بار یابد. این حدیث قُدسی را که فریقین نقل کردند؛ هم علمای شیعه نقل کردند، هم محدثان سنی نقل کردند ناظر به همین بخش است که ذات أقدس إله فرمود: بندگان من به من نزدیک میشوند به وسیله نوافل، تا محبوب من بشوند.
اینکه در زیارت امینُالله میخوانیم: «مُحِبهً لِصَفوَهِ اُولیائِکَ وَ مَحبوبَهً فِی أرضِکَ وَ سَمائِکَ»(3)، این طلیعه است. بعد از اینکه محبوب أرض و سماء شدیم، محبوب خالق أرض و سماء هم بشویم. اگر محبوب او شدیم، معلوم میشود که مجاری ادراکی ما، یعنی بخش اندیشه ما طیب و طاهر است؛ آنگاه معرفت خدا در بخش اندیشه ما تجلی دارد، ما خوب میفهمیم، به واقع میرسیم، خطا نمیکنیم یا خطای ما بسیار محدود خواهد بود.
و همچنین در بخش عزم و تصمیم و انگیزه، طیب و طاهر خواهیم بود. اراده خدا در مجاری ادراکی ما جلوه میکند، ما بَد کسی را نمیخواهیم، بَداندیش نیستیم، بیراهه نمیرویم، راه کسی را هم نمیبندیم. اینکه در حدیث «قُرب نوافل»(4) آمده است: «کُنْتُ سَمعَهُ الذِی یَسمَعُ بِه وَ بَصَرَهُ التِی یُبصِرُ بِها» ناظر به مجاری ادراکی اوست.
اینکه فرمود: «وَ کُنْتُ یَدَهُ الذِی یَبطِشُ بِها وَ رِجلَهُ التِی یَمشی بِها» ناظر به مجاری تحریکی اوست. کاری را که انسان انجام میدهد، در حقیقت خدای سبحان انجام میدهد به وسیله مجاری او. اگر در سوره مبارکه انفال آمده است: «وَ مَا رَمَیْتَ إذا رَمَیْت»(5)، این مخصوص نبی نیست! نبوت یک امر اختصاصی است، با درس و بحث حاصل نمیشود، با تجربه و تمرین حاصل نمیشود، «إن ذلِکَ فَضلُالله یُؤتِیهِ مَنْ یَشاء»(6) است. «إنالله أعلَمُ حِیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه»(7) است و مانند آن.
اما مسئله ولایت إلی یوم القیامه مطرح است. لذا خاتمیت رسول گرامی (ص) با مهدویت هیچ منافاتی ندارد. آن مسئله ولایت است که همچنان مستقر است، این نبوت تشریعی است که برای همیشه منقطع شده است و هرگز کسی بعد از وجود مبارک رسول گرامی (ص) به مقام نبوت و رسالت تشریعی بار نمییابد.
پی نوشتها:
(1) سورة احزاب/ آیه 4
(2) سورة هود/ آیه 17
(3) مفاتیح الجنان/ زیارت امینالله
(4) بحار الأنوار/ جلد 67/ صفحه22
(5) سورة انفال/ آیه 17
(6) سورة جمعه/ آیه 4